the best

مرجع کامل خواستهایتان

the best

مرجع کامل خواستهایتان

100 اس ام اس باحال حتما بخویند (1)

دکتره داشته با زنش تو خیابون رد میشده،‌ یک زنه لاشیه میاد شروع می‌کنه باهاش لاس زدن. بعد که طرف میره،‌ زن دکتره ازش می‌پرسه: ‌این خانوم کی بود؟ دکتره میگه: ‌یک خانمی که من در رابطه با کار دیده بودمش. زنش میپرسه:‌ در رابطه با کار تو یا کار اون؟!

یارو ازون سیگاریای خفن بوده،‌ میفته زندون،‌ حبس ابد. روز اول بهش میگن: ‌ببین ما حال و حوصله نداریم ‌هر دقیقه خورده فرمایشات تورو انجام بدیم. همین الان میگی چی می‌خوای،‌ ما برات میاریم،‌ بعد در سلولتو می‌بندیم تا ده سال دیگه. یارو میگه:‌ســیــگــار! من فقط سیگار می‌خوام! می‌رن براش 500 باکس سیگار میارند، و در سلولش رو می‌بندند. بعد از 10 سال میان ببینند چیز دیگه ای می‌خواد یا نه، در سلولش رو که باز می‌کنند می‌بینند نشسته یه گوشه ای، ‌دست و پاش داره می‌لرزه. یارو تا جماعت رو می‌بینه، بر می‌گرده میگه: ‌قربون، آتیش داری؟!

رشتیه تازه ازدواج کرده بوده. روز اول پا میشه، ‌می‌بینه خبری از صبحونه نیست. به زنش میگه: خانم جان، صبحانه کجاست؟ زنش می‌گه: من فکر کردم شما میری سرکار، صبحونه نمی‌خوری. رشتیه میگه: ‌ببین خانم جان، ازین به بعد هر روز صبح، سنگگ تازه با کره و پنیرو مربا و عسل روی میزه، چه من باشم، چه نباشم! خلاصه میره سرکار و ظهر بر می‌گرده، ‌می‌بینه خبری از ناهار نیست. به زنش میگه: خانم جان،‌ پس ناهار کجاست؟ زنش میگه: من فکر کردم شما سرکارید،‌ دیگه ناهار نپختم. رشتیه میگه: ببین خانم جان، ازین به بعد هر روز ظهر سر ساعت یک، ناهار، کته کباب و ترشی‌تره و باقالا قاتق باید سر میز باشه، چه من باشم، چه نباشم! خلاصه زنش یک چیزی حاضر می‌کنه، ‌می‌خورند و رشتیه باز میره سر کار. شب برمی‌گرده، ‌می‌بینه خبری از شام نیست. به زنش میگه: خانم جان! پس شام چی‌شد؟ زنش میگه: من فکر کردم دیگه شما هم صبحونه خوردید هم ناهار، ‌دیگه شام نمی‌خورید. رشتیه میگه: ببین خانم جان، ازین به بعد هر شب ساعت نه روی این میز شام گرم حاضره، چه من باشم، ‌چه نباشم! زنش شاکی میشه، ‌میگه: خوب پس بگذار منم شرایطم رو بگم. ازین به بعد من باید هر روز صبح و ظهر و شب، ‌سه نوبت کس بدم! چه شما باشید، چه نباشید!

افسره جلوی یک ماشین رو میگیره، به راننده میگه‌: جناب شما به خاطر بستن کمربند ایمنی، پنجاه هزار تومن از طرف انجمن حمایت از ایمنی راه‌ها جایزه بردید. حالا می‌خواید با این پول چیکارکنید؟ یارو میگه: فکر کنم باهاش برم گواهینامم رو بگیرم! یک زنه کنار دستش نشسته بوده، میگه:‌ گوش نکنید جناب سروان، این شوهر من وقتی مسته یک بند کس میگه! تو صندلی عقب، یک جوونکی خواب بوده، ‌ازین سر و صدا بلند میشه،‌ میگه: من همون اول گفتم با ماشین دزدی نمیشه فرار کرد!! یهو یک نفر از تو صندوق عقب داد میزنه: ‌ببینم بالاخره از مرز گذشتیم یا نه؟!

ترکه از اتوبوس پیاده میشه، رو صورتش جای دوتا سیلی بوده. رفیقش میبیندش،‌ ازش میپرسه: عسگر ‌چی شده؟ میگه: ‌والله من تو اتوبوس واستاده بودم‌‌‌، یهو دیدم دامن خانم جلویی رفته لای پاهاش. من گفتم: ‌این شکلی زشته، گرفتم کشیدمش بیرون. خانم عصبانی شد،‌زد یکی زیر گوشم. رفیقش میگه: ولی روصورتت که جای دوتا توگوشیه. ترکه میگه: ‌آخه بعد دیدم خوشش نیومد لباسشو کشیدم بیرون، منم فشارش دادم سرجاش!

پسر عربه میره تو یه مغازه لوازم خونه میگه: آقا اگه من با کیرم این اتو رو بلند کنم چی بهم میدی؟ یارو هم میخنده میگه: خود اتو رو ببر! پسره هم بلند میکنه و اتو رو وَر میداره می‌بره. فرداش پسره با باباش میاد به صاحب مغازه میگه: با بابام اومدیم یه یخچال ببریم!

ترکه بچه اش پس از عید فطر بدنیامیاد اسم بچه اش را میزاره پس فطرت

ترکه میره سیرک می بینه یه مرده دهن سوسمارو باز می کنه و سرش می کنه تو دهن سوسماره . به ترکه می گن تو هم می تونی این کارو بکنی می گه آره ولی دهنم اینقدر باز نمیشه؟؟

به ترکه میگن: نظرت راجع به آتروپات چیه؟ میگه: راستش یخمک خوشمزه تره

به ترکه میگن: سه تا فوتبالیست نام ببر. میگه: علی دایی، علی کریمی، فرار مهدوی کیا

از ترکه می پرسن از کدوم شبکه تلویزیونی خوشت می آید میگه : شبکه سه .میگن : چون شبکه جوان است . میگه : نه ! چون همیشه سه تا نون بربری اون بالاش داره .!

روزی نوشابه سیاه با یک نوشابه زرد دعوا مگیرند نوشابه سیاه به نوشابه زرد میگه چی شده هنوز دعوا نگرفته رنگت پریده

یه معلمی از شاگردش میپرسه بگو ببینم سطل رو با کدوم ت مینویسن. شاگرد : اگه سطل دسته داشت با ت دسته دار واگه دسته نداشت با ت دو نقطه

یه روز یه مادره توی اتوبوس داشته بچه اش را شیر میداده بعد بچه هه نمی خورده مادره میگه اگه شیر نخوری میدمش آقاهه بخوره ها بعداز چند ایستگاه که می گذره ترکه می گه خانم اگه می خوای بدی بخوریم بده و الا پیاده شیم.

اصفهانیه سوار تاکسی میشه آخر مسیر به راننده میگه :حاج آقا کرایه ی ما چند شدس؟یارو میگه 50 تومن اصفهانیه میگه :چه خبرس اولا که 40 تومن بیشتر نمی شد بعدشم من 30 تومن بیشتر ندارم حالا این 20 تومنو بیگر یارو میشمره می شمره میبینه 10 تومنه....

یه ترکه ای شکم خری رو پاره می کنه و میره توش ! بهش می گن چرا اینکارو میکنی ؟ میگه برو داداش بزار تو خودمون باشیم !!!

یه روز یه لره توی بیمارستان سوار آسانسور می شه از قضا یه خانم پرستاره هم توی آسانسور بوده پرستاره چشش لررو می گیره وسینشو وامیکنه ومیچسبه به لره میگه ببینم میتونی یه کاری کنی که من احساس کنم زن یه لره هم سریع لباساشو درمیاره میگه ور دار ببر اینا رو بشور

به رشتیه میگن تو شهر شما دختر پاکدامن هم پیدا میشه . رشتیه میگه : آره . ولی 1000 تومن گرونتره .....

به رشتیه می گن بدبخت الان زنتو 7نفر اومدن با ژیان بردن . رشتیه کف می کنه و می گه بابا ایولا ژیان 7 نفر!!!!!!!!!!

یه روز یه ترکه داشته می رفته می بینه یه روباه مرده افتاده زمین پیش خودش می گه خدارو شکر که مرده مگه نه گولم می زد

یه ترکه وقت نداشته نماز ظهر و عصر رو با هم بخونه زیر مهرش کاربن می ذاره

رشتیه با زنش دعواش می شه بچه هاش و جمع می کنه و می گه بیاین بریم بچه ها زنش از اون طرف داد می زنه هی با من دعوا کردی بچه های مردمو کجا می بری

رشتیه زنش میمیره سور می ده ازش می پرسن چرا این کار و کرده می گه آخه اولین شبیه که می دونم زنم کجا می خوابه

رشتیه زنش بچه دار می شه می ره بالای پشت بومداد می زنه با تشکر از همکاری بچه محلها!!!!!!!!

رشتیه زن ایدزی میگیره بهش می گن چرا زن ایدزی گرفتی . می گه می خوام از اهالی محل انتقام بگیرم

رشتیه می میره می برنش جهنم با یه ترکه هم سلول میشه ترکه می گه ببینم تو چطوری مردی میگه من رفتم خونه دیدم هیچ مردی خونمون نیست زنم هم تو آشپزخونه داره آشپزی میکنه همین شد که از خوشحالی سکته کردم . ترکه میگه :خوب پدر صلواتی در یخچالو باز می کردی نه من می مردم نه تو .

یک روز به بامشاد خبر میدن که مژده حامله است بعد بامشاد گفت ای اردل نامرد

خانم موشه با شوهرش دعوا کرده بود رفت دارو خانه مرگ منه دارید

یه روزیه ترکه یه ماهی میگیره ماهی تودستش تکون میخوره میندازش تواب بعدمیگه اونجابمون تاخفه شی

یه روز به یه ترکه میگن جوک جلو صف اتوبوس و شنیدی ؟ میگه منم اخر بودم نشنیدم

فرق بین عینک و فیلم سوپر:عینک را اول میزنن بعد می بینند ولی فیلم سوپررا اول میبینن بعد میزنن

یه روز یه ترکه رستوران می زنه اما زود برشکست میشه چون ظهرها رستوران رو می بنده برای ناهار خونه یره

یه روزیه عربه میره حمام وقتی دوش رو بازمیکنه میگه جل الخالق گوشت چرخ کرده دیده بودیم اما اب چرخ کرده ندیده بودیم

اسپانیاییهابه قطره چکون می گن میچلونی میچکونه

رشتیها به افتابه میگن انبر به سیفون میگن اندک به چاه توالت انگور به کمربند میگن خط کسری بالا صورت پایین مخرج

ِِیک روز مامور امار در منزل رشتیه میایدو از او می پزسد شما چند نفرهستید زن رشتیه نگاهی به مامور آمار می کند ومی گوید شما چه کار دارید ما چند نفریم شما چند نفرید؟

ترکه بلال می خوره تا صبح اذان می گه

به عربه میگن از چه رنگی خوشت میاد , میگه کم رنگ

یه شب فیل و مورچه میرن 50*50 میبین که مورچه ه داره از گردن فیل میره بالا بهش میگن کجا میگه بذار حالا یه لب تو لبی بریم

به یکی میگن با فرشاد جمله بساز میگه روح غضنفر شاد

ترکه میمیره شب اول قبر 62 تا فرشته میان بالا سرش دو از فرشته ها سوال میکردن 60 تای دیگه حالیش میکردن :))

از لره میپرسن لری چجور زبانی میگه فارسی رو دیدی برین توش میشه زبان لری

یه لرمیادتهران سرکوچه یه مرده وایساده بود بهش میگه لات محل توی میکه اره لرمیگه ریز میبینمت لات یه مشت مزنه به جشم لر ,لرمیگه دیگه هیچ نمیبینمت

به رشتیه میگن اکبراقا تو خونه شماست میره رو دیوار داد میزنه ای وای تا حالا اکبر اقا را لخت ندیده بودم

یک بار داریوش تواستادیو ازادی کنسرت میزاره برااینکه یه هالی به مردم بده میگه چی می خاین براتون بخونم ترکه دادمیزنه ابی بخون ابی بخون

برای جلوگیری از ازدیاد جمعیت در جنگل حیوانات تصمیم گرفتند که آلت تناسلی حیوانات نر را برای مدتی در انباری در حنگل نگاهداری کند .از این جهت همه حیوانات نر به انبار جنگل رفته و آلت تناسلی خود را تحویل داده ورسید دریافت میکردند وقتی علت خوشحالی خیلی زیاد خر گوش را که از انبار برمیگشت پرسیدندگفت آخه من رسید خر را بلند کردم دزدیدم

به ترکه میگن چرا موقع دیت دادن با دو دست دست میدید . ترکه میگه آخه دست چپ و راست را نمی دانیم برای همین هردو آنرا دراز میکنیم

یه روز یه تهرونی داشته دعا می کرده دستهاشو که برده بوده بالا هی این طرف واون طرف می رفته ازش می پرسن چراوقتی دعامی کنی تکون می خوری میگه آخه آنتن نمیده!!!!

یه روز به ترکه عکس یه کروکدیل نشون میدن.می پرسن شما به این چی میگین؟ ترکه میگه :ماگه بخوریم به این چیزی بگیم....

از یک نفر میپرسند محل تولد ؟ میگه بیمارستان

امام جمعه رشت میگه مردم انتخابات خیلی مهمه نباید مثل مسائل ناموسی به راحتی از کنارش رد بشید

به یه ترکه میگن قوی ترین موجود روی زمین چیه میگه مورچا میگن چرا مورچه میگه یه دفعه پامور قاض گرفت دنبالش کردم مکشمش رفت توپریز برق اومدم بامیخ بکشمش کردم تو سوراخ پریز آقا یک لغتی زد پرتم کرد اونطرف

یک رشتی دوست ترک خود را به رشت دعوت کرد و وقتی جنگل های زیبای شمال را باو نشان میداد دوست ترک او به او گفت ..آخه این درختا نمیذارن من جنگل را ببینم.

یک روزی یک رشتی بچه دار نمی شده میره آزمایش می ده دکتر می گه: مشکل از شماست رشتی : می دونم آقای دکتر این مشکل ارثیه پدر و پدر بزرگم هم بچه دار نمی شدند.

لره تو هواپیما باشه خلبان اعلام میکنه:مسافرین عزیز تا 45 دقیقه دیگه درفرودگاه مهراباد میشینیم اون وقت لره میگه ,هونت خراو اگه میدونستم اینقدر نزدیکه پا پیاده میرفتم

یه روز یه درویش میره قزوین.وقتی میخواد وارد شهر بشه میگه (یاهو) ولی وقتی میخواد بیا بیرون میگه (یوهو).

روزی ترکی توی کوچه راه میرفت یک دفعه میخورد زمین برای انکه خجالت نشود با سینه خیز میرود خانه

یه روز یه رشتی می خواد زن بگیره میره تحقیق میکنه یکی می پرسه چی شد می گه والا بچه محلاش که ارش خیلی رازی بودن

یه روز یه سرهنگ میره پادگان میبینه تمام سربازها لختن میپرسه چرا لختین میگن قزوینیه فرار کرده واسش تله گذاشتیم/

به ترکه میگن اگه فریزر برفک داشت باید چه کار کرد میگه کاری نداره مرد حسابو یه آنتن میزاری پشت بوم هر هفتا طبقش صاف صاف

یک شخصی از بالای درخت می افته پاش میشکنه میبرنش پیش دکتر ،دکتربرایش داروی کرم می نویسه مگه چرا اینو نوشتی دکتر مگه چون اگر کرم نداشتی بالای درخت نمیرفتی

یک دف یه رشتیه با زنش تو خیابون دارن راه میرن یه بی. ام .و . زنشو میدزده بعد یه نفر به رشتیه میگه زنتو دزدین . میگه ولش کن شتاب بی . ام. و. رو بچسب

یه روز بچه ای با پدرش میره حمام صابون میره زیر پاش ولیز می خوره وسریع جای حساس باباش و میگیره تا سرش به زمین نخوره بابای بچه که از درد عصبانی شده بود به بچه می گه خاک تو سرت اگه با مامانت اومده بودی حمام که الان مخت اومده بود توی دهنت .

به یک آقای رشتی که بچه زیاد داشته میگن اینقدر بچه داری اسماشون یادت میمونه میگه آره اسماشون که یادم میمونه فقط فامیلی هاشون یه ذره سخته

خروسه زنش را می بره پشت ویترین مرغ فروشی وبهش میگه خانوم ببین میخوام تو خونه اینطوری برام بگردی

آبادانی با ماشینش می ره تهران تایر ماشینش پنچر می شه پیشش می شینه می گه آخ جون هوای شهرمون

سر در خونه نیکی کریمی نوشته بوده صد بار بدی کردی و دیدی ثمرش را نیکی چه بدی داشت که یک بار نکردی؟

به ترکه میگن یک جوک مزه داربگو میگه میگه از بس جوک برا ترکا ساختن اگه خودم بگم دیگه خیلی با مزه میشه

یکی می ره بهشت روحش تعجب می کنه می میره

ترکه عاشق می شه روی در خونش می نویسه بزودی در این محل جشن عروسی برگزار می شود .

دو تا خرما با هم عروسی می کنن ماه عسل میرن مراسم ختم

دوتا ترکه کنار خیابان ایستاده بودند ومی گفتند سه نفر در بست راننده ای نگه می داره می گه مگه شما دو نفر نیستید پس چرا میگید سه نفر ترکها می گن مگه خودت نمی آی

یه روز یه رشتیه میره ژاپن بعد از یک سال مادرش بهش زنگ می زنه میگه برات یه دختر خوب سراغ دارم میخوای باهاش ازدواج غیابی کنی. میگه عکسشو بفرست بعد بگم .مادره عکسو میفرسته پسره قبول میکنه وباهاش ازدواج میکنه .مادره بعد از نه ماه عکس طه نوزاد رو به پسره میفرسته میگه بیا این هم عکس دخترت.

یه ترکه جوراب می خره به پاش بزرگ بوده جولوش پنبه می ذاره.

یه روز یه خیار وموز با هم دعوا می کر دند بعد موز به حیاره میگه برو با این کند تلخت . خیاره میگه برو بابا تو که برای 100 تومان شلوارت را از پات در می اوری .

یه روز یه خانمی که شوهرش اصفهانی بوده به شوهرش میگه آقا پول بدید من سفره ابولفضل نذر کردم نذرمو بدم شوهرش می گه خانم نمیشد صلوات نذر می کردی

یه روز یه کرم می افتد تو قابلمه ماکارانی میگه آخ جون جه بمال بماله

ِیه روز یه کرم میره تو شرت یه مرد میگه سلام جد بزرگوار////...

یه مارمولکه میره مشهد میشه مش مولک

ترکه با دوست دخترش رفته بوده پارک. همینطور که دست همو گرفته بودن و راه میرفتن، دختره حالی به حالی میشه، یک چشمک به ترکه میزنه، میگه: قاسم جون، بریم اون پشت مشتها ازون کار بدا بکنیم؟! ترکه میگه: آی گفتی عزیزم... اتفاقاً منم بدجور شاش دارم

به ترکه میگن شیری یا روباه میگه چیه مگه خر چشه

به ترکه می گن با (کشور ) یه جمله بساز. ترکه می گه : من با کش ور رفتم خورد تو چشمم !!

رشتی یه با جاهله داشتن می رفتند، می رسند دم خونه رشتی یه، رشتییه می گه: یه سری به زن جان بزنم... چند دقیقه بعد رشتی یه با صورت برافروخته از خانه بیرون می آد. جاهله می گه چیه رفیق ؟ چرا ناراحتی؟ رشتی یه می گه : آخه دیدم یه نره خرذ روی زن جان بود! جاهله می گه : د ! میخواستی شیکمش را سفره کنی . رشتی یه میخنده و میگه : اختیار دارین قربان! توی این محل نمی شه هر روز هز روز آدم کشت !!!

به ترکه می گن با (گوهر) جمله بساز : میگه تو گو هر وقت ما را میبینی می گی جمله بساز!!

رشتی یه به جاهله می گه : اگه من ترتیب همشیره شما را بدهم چه صورتی پیدا می کنه ؟ جاهله با خونسردی میگه: هیچی ! تازه برابر می شیم!!!

سیب زمینی پدرش فوت می کنه بعد از چهل روز "گیوی" میشه !!!

یک روزی معلم از بچه هامیپرسه تفریح شما چیه اولی پولدار بوده میگه ما برای تفریح میریم اروپا دومی میگه تو ایران خودمون میگردیم. سومی بچه عرب بوده میگه ما وضع مالیمون خوب نیست .شبها با بامون میگوزه ماهم می خندیم

به ترکه می گن با لوبیا یک جمله بساز. ترکه می گه : کوچولو بیا!

از ملا نصرالدین پرسیدند: یخ این شهر سرد تر است یا یخ شهر های دیگر ؟ ملا در جواب گفت : سوال شما از هر دو سرد تر است.!!

فردی با آقای ترکی دعوایش شد.مرد در حین دعوا باو گفت : (گه). ترکه از او پرسید: (گه) یعنی چه؟ مرد با کمی تردید گفت: یعنی بزرگ ....یعنی قوی ...... ترکه خندید و گفت : ها این جوریه؟ پس ما هفت تا داداشیم. یکی از یکی (گه) تر !!!

یه روز یه خیار و یه موز دعوا شون میشه موزبه خیار میگه بروباباکون تلخ خیار هم به موز میگه درسته که من کون تلخم ولی تو چی که بخاطر 200تومان پول شلوارتو میکشی پایین

به ترکه می گن با( شاش)جمله بساز . میگه : ممد رفت شیراز با داداشاش. میگن : نه بابا منظور از (شاش)، جیش است. ترکه می گه : ها بابا زود تر بگو . ممد رفت شیراز با آبجیش !!!

رشتیه زنش میمیره شبه اول قبر میره سر قبر زنش /میگه خانوم اولین شبی یه که میدونم کجا خوابیدی

ترکه میره پیشه دکتر میگه اقای دکتر رفتم خونه دیدم شلوار زنم رو زمینه.عصابم خوردشد رفتم چایی خوردم برگشتم دیدم لباس زنم رو زمینه عصابم خورد شد رفتم بیرون چایی خوردم برگشتم دیدم یکی رو زنمه عصابم خورد شد رفتم چایی خوردم دکتر گفت حالا چی کار می تونم بوکونم گفت اقای دکتر این همه چایی برام ضرر نداره

به ترکه می گن : با( مینا و تینا) جمله بساز. ترگه می گه : من می رم خونه ی مامانمینا توهم برو خونه ی مامانتینا!!!

رشتی یه می خواسته بره قزوین. دوستش ازش می پرسه: بابا جان تو که می خوای بری قزوین آخه قزوینیا را می شناسی؟ رشتی یه میگه نه. رفیقش می گه: اگه یه موقع کسی یقه ات را گرفت ، بگو من تا حالا چند نفری را کشتم ، تا یارو بترسه و دست از سرت برداره! رشتی یه میره قزوین و وقتی که در تاکسی نشسته بوده بی هوا چشمش به آینه می افته و میبینه که راننده در آینه برای او چشم و ابرو می آد. یاد حرف رفیقش می افته و میگه: منو این جور نگاه نکن تا حالا چند نفر را کشتم. راننده با خنده میگه : میدانم! ولی قبل از همه منوکشتی!!!

یگ روز یه ژاپنی میاد ایران و وقتی برمیگردد ژاپن یکی میگه چطور بود میگه قزوین تا تا شی توشه ولی در یزد چه تا شی چه تا نشی توشه

یه عرب زنش دوقلو گیرش میاد میره حسابداری میگه اقا چند میشه میگه100000 تومان میگه کمتر حساب کن تا دوتاشون ببرم

یه روز یه زن 13قلو داشته 9ماه میشه ولی بچه هاش به دنیا نمی ان میره دکتروبا نگرانی میگه اقای دکتر چرا من بچه هام به دنیا نمی ان نکنه که من اصلا"حامله نیستم دکتره میگه خیلی خوب حالا بورو اونجاتا معاینه ات بکنم وقتی که سونوگرافی میکنه توی مانیتور میبینه که از 13 تا بچه 12 تا دخترهست و1نفر انها پسر و پسره دستش رو گذاشته بودرو شکم مامان و می گفت جون داداش چی اگه بزارم کسی لخت از اینجا بره بیرون.